جدول جو
جدول جو

معنی تعزیه دار - جستجوی لغت در جدول جو

تعزیه دار(اَ قَ)
برپادارندۀ تعزیه و روضه خوان. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعزیه شود
لغت نامه دهخدا
تعزیه دار
سوکدار بر پا کننده سوک برپا دارنده مجلس تعزیه
تصویری از تعزیه دار
تصویر تعزیه دار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ یَ / یِ)
روضه خوانی. (ناظم الاطباء). عمل تعزیه دار. برساختن شبیه و نمایش بعض مصائب اهل البیت (ع). و رجوع به تعزیه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
تعزیه دار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
خداوند ملک و مالک و زمین دار. (ناظم الاطباء). تعلق دار. و رجوع به تعلق و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(قا)
گوشه نشین و زاهد و قلندر و درویش. (ناظم الاطباء) ، نگهبان و محافظ تکیه
لغت نامه دهخدا
تصویری از تعزیه داری
تصویر تعزیه داری
انعقاد مجلس تعزیه، روضه خوانی
فرهنگ لغت هوشیار
کارگردان تعزیه مدیر تعزیه، چرخاننده یک دستگاه گرداننده امری (بطنز گویند)، تعزه دار
فرهنگ لغت هوشیار
پرسه نشینی، سوگواری، ماتم زدگی، مصیبت زدگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کسی که در حقیقت کارگردان تعزیه است
فرهنگ گویش مازندرانی